to let alone

to lɛt əlon


فارسی

1 عمومی:: تنها(واگذاردن‌، هم‌سخن‌نگویم‌، بحال‌ خود واگذاردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code